کورش عروج



 

شاخ های پیچ خورده از بیهودگی بانگ های خویش بیزارند

غرش را می نالند و به فرجام ایشان می اندیشند

روده های راست شده چندان درست نمی گویند

دیوانه گون جلوه گر می شوند و باربران را می آلایند

پوست های کشیده نیز خواهندکه زین پس به چنین باشند!

 

پنداری برای آهنگ جنگ باد

 


 

هیچگاه ندونستم که گرفتار چی بودچون تنها در روزهای ابری می تونستم باهاش گپ بزنم.

اگه بارون میومد که دیگه بسیار مهربون میشد و با آرامش ویژه ایی به من یکسره نگاه میکرد.

همون دمها بود که من اندک اندک میرستم و بیش از پیش بهش نزدیک میشدم.

چشم براه بودم فرگرد برف برسهتا بیشتر رویش کنم و بهش برسم.

و همه چیز با اومدن زمستون و نیومدن برف و بارون و رفتن ابرها نابود شد.

دیگه نتونستم باهاش گفتگو کنمچون میدونستم که با ابرها رفته.

خواستم با نوشتن این آهنگ اون دمها رو از دیدگاه خودم آزادانه در پندارم براش بگم.

 

آهنگ ابراز عشق به زن افسرده

 


 

حذف کردن بدون مدرک نقاشی انحصاری سردار دلها از ویکی مدیا مخزن رسانه آزاد!

 

 

فایل PDF از صفحه ویکی مدیا با پیام هشدار بدون مدرک برای حذف کردن نقاشی سردار دلها!

لینک جستجوی تصاویر گوگل که نشان میدهد این نقاشی از چهره پاک شهید بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی انحصاری است

و یکی از آثار حقیر است بمانند

نقاشی دیگرم از چهره پاک شهید المهندس که آن هم انحصاری میباشد

و جالب است که هنوز بنا به دلایل بیهوده خودشان حذف نشده است!

 

این هم آزادی به شیوه فرنگی

 

این هم اجازه کورش عروج برای دانلود رایگان این نقاشی بر روی فایل اصلی نقاشی که به دو زبان گذاشته شده است:

 این نقاشی برای همگان و همه کاری رایگان است - This painting is free for anyone and everything

 

متن ایمیلهایی که برای جلوگیری از حذف کردن بدون مدرک نقاشی سردار دلها از ویکی مدیا مخزن مثلاً رسانه آزاد بوسیله کورش عروج برای حذف کنندگان نوشته شد

که بیهوده بود

 

یا حق

 


 

میدونستم که اندکی خسته شده بودولی دوست داشت با من تا پایانش همراهی کنه

ازم خواست دیگه چندان بالا نریمهمون میون بمونیمو باهم بپریم پایین

شور بسیار خوشی داشتم هنگامی که باهم آروم پریدیم پائین و به پایانش رسیدیم!

 

قطعه کوتاه پیانویی

پیاده روی با پیانو

 


 

آنگه که ناگه

 از فراز سنگی سترگ

 در رودی سرد 

فرو فتادم

برنیامد از دلم بانگ کمک

با اندک آرامشی شگرف 

به تنها شاخه ایی پریشان 

از درختی کهن 

در کنار رود 

خیره شدم 

شاید که

مرا نوید رهایی میداد

بیهوده

آرام بیرون شدم از رود

ول

پشیمان بودم از رهایی خویشتن

آه که

آن رود رفت و این من ماند

اندوه پیروزی آن روز

تا امروز با من است

 

نکته: بیگمان در این نوشتار هیچ اشاره یا علاقه ایی به نابودی تن نشده و انگیزه این اندوه از برای

نابود نشدن من درونی خودخواه،نادان،ناسپاس،متکبر،گناهکار و می باشد.

 

آهنگ ارکسترال رود نابودی

 

 


 

امام على علیه السلام :

و مَن عَشِقَ شَیئا أعشى (أعمى) بَصَرَهُ و أمرَضَ قَلبَهُ ، فَهُوَ یَنظُرُ بِعَینٍ غَیرِ صَحیحَةٍ ، و یَسمَعُ بِاُذُنٍ غَیرِ سَمیعَةٍ ، قَد خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقلَهُ ، و أماتَتِ الدّنیا قَلبَهُ .
هرکه شیفته چیزى شود آن چیز دیده اش را کور و دلش را بیمار گرداند؛ چنین کسى با دیده اى ناسالم مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود؛ شهوتها خرد او را از هم گسیخته و دنیا دلش را میرانده است.

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۰۹)

 


 

آن بی خردان که با خران رهسپرند

 پیوسته به چشم خود همانند خرند

 گر بار خران به دوش خود برنکشند

 بیهوده که بودند چه باری بکشند

 هرگاه که ما را به خران کار افتاد

 با بی خردان سخن به ناچار افتاد

 زین پس نکنیم بار به دوش خرشان

 ایشان که خرند و آن خران در پی شان

 


 

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها:

مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.

 

گر عبادتهای خود خالص کنی
پاکی اندر کار خود وارد کنی
از برای ایزد سبحان کنی
پس کند تقدیر تو ایزد به نیک
مصلحتهای تو باشد پر ز نیک
برکتی هم میدهد آن هم ز نیک

 

 


 

آن بی خردان که با خران رهسپرند

 پیوسته به چشم خود همانند خرند

 گر بار خران به دوش خود برنکشند

 بیهوده که بودند چه باری بکشند

 هرگاه که ما را به خران کار افتاد

 با بی خردان سخن به ناچار افتاد

 زین پس نکنیم بار به دوش خرشان

 ایشان که خرند و آن خران در پی شان

 


 

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها:

مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.

 

گر عبادتهای خود خالص کنی
پاکی اندر کار خود وارد کنی
از برای ایزد سبحان کنی
پس کند تقدیر تو ایزد به نیک
مصلحتهای تو باشد پر ز نیک
برکتی هم میدهد آن هم ز نیک

 

 


 

نقاشی

شهید حاج احمد ساربان نژاد

(شهید شفابخش)

 

 

پاسدار شهید احمد ساربان نژاد» در تاریخ ۲۷ مهر ۱۳۴۰ در تهران چشم به جهان گشود. وی با سمت فرمانده گردان حضرت قمر بنی هاشم (ع) در تاریخ ۸ اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر منطقه جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به فضل خداوند کریم و حکیم،هنگامیکه میخواستم نقاشی چهره پاک شهید حاج احمد ساربان نژاد رو شروع کنم،سرد درد داشتم و سر حال نبودم.

به چهره پاک شهید نگاه کردم و بهش گفتم: ببین شهید.میخوام یه نقاشی ازت بکشم ولی سرم درد میکنه!

همینجوری به سرم چند بار دست کشیدم و به لطف و خواست و اراده خداوند بخشنده و مهربان و بیگمان به سفارش شهید بزرگوار، هنوز پنج دقیقه نشده بود که سر دردم خیلی زود خوب شد و فهمیدم که این شهید بزرگوار، به فضل خداوند قادر و مهربان برام شفا گرفته.

یا حق

 


 

عکس رکن یمانی محل شکافته شدن کعبه برای بدنیا آمدن امیرالمومنین حضرت امام علی علیه السلام 

 

 

 

امالی طوسی: ابن شاذان گوید: مرا روایت کرد ابراهیم بن علی با سند خود از أبی عبدالله جعفر بن محمد از پدرانش علیهم السّلام که: عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب میان دو گروه از مردان بنی هاشم و بنی العزّی در مقابل بیت الله الحرام نشسته بودند که فاطمه بنت أسد بن هاشم مادر أمیر المؤمنین علیه السّلام در حالی که 9ماهه به أمیر المؤمنین باردار بود و آن روز آخرین روز بارداریش بود، آمد. در ادامه گوید: پس در مقابل بیت الحرام ایستاد و در حالی که دچار درد زایمان شده بود. دست خود را به سوی آسمان دراز کرده و گفت: خدایا، من به تو و آنچه رسول از نزد تو آورده ایمان دارم و نیز به هر پیامبری از پیامبرانت و به هر کتابی که نازل کرده ای! و من سخن جدم ابراهیم را تصدیق می کنم و هم اوست که بیت العتیق تو را بنا کرد، پس به حق این خانه و آنکه آن را بنا کرد و به این نوزادی که در شکم دارم و با من سخن می گوید و با سخن خود با من انس دارد، و من یقین دارم که او یکی از آیات و نشانه های توست، که زایمان را بر من آسان گردانی.

عباس بن عبدالمطلّب و یزید بن قعنب گویند: چون فاطمه بنت أسد سخن گفت و چنین دعایی کرد، دیدیم که خانه خدا از پشت باز شد و فاطمه وارد آن گردید و از دید ما نهان گشت. سپس شکاف خانه خدا به اذن خدا به هم آمد. پس در پی باز کردن در کعبه برآمدیم تا چندین تن از نمان را برای یاریش به درون خانه خدا بفرستیم اما در باز نشد و دانستیم که این امر خواسته خدای متعال است. فاطمه سه روز در درون کعبه ماند در حالی که مردم مکّه بر سر کوچه­ها راجع به این موضوع باهم سخن می­گفتند و ن نیز در خانه هایشان این مسأله را نقل مجلسشان کرده بودند. بعد از سه روز خانه خدا از همان جایی که شکافته شده بود، دوباره باز شد و فاطمه در حالی از آن خارج گردید که علی علیه السّلام را بر دستان خود داشت. سپس رو به مردم کرده و گفت: ای مردم، خداوند عزّوجل مرا از میان خلق خود برگزید و بر ن برگزیده پیش از خود برتری داد. خداوند آسیه بنت مزاحم را برگزید و او خدا را پنهانی در جایی که جز از روی اضطرار نباید خدا پرستش می­شد، عبادت کرد؛ و مریم بنت عمران را برگزید و زایمان عیسی را بر وی آسان نمود. او تنه خشک نخل را در سرزمینی خشک آنقدر تکان داد تا اینکه رطبی تازه بر او فرو بارید؛ و خداوند مرا بر آن دو و دیگر ن پیش خود در جهان برتری داد. چون من در بیت العتیق او زایمان کردم و سه روز در آن ماندم و از میوه های بهشت و برگ­های آن خوردم و چون در حالی که علی را بر روی دست داشتم قصد بیرون آمدن کردم هاتفی مرا صدا زد و گفت: ای فاطمه، او را علی بنام که من علیّ أعلی هستم و من خود با قدرت و عزت جلال و قسط عدل خویش او را آفریدم و نامش را از نام خود برگرفتم و به ادب خویش ادبش کردم و کار خویش را به او واگذار نمودم و او را بر کنه دانش خود آگاه ساختم؛ او در خانه من زاده شد و نخستین کسی خواهد بود که بر بام خانه ام أذان گوید و بت ها را خواهد شکست و آن ها را با صورت بر زمین خواهد افکند، مرا تعظیم و تمجید و تهلیل خواهد کرد؛ و او بعد از حبیب، پیامبر و برگزیده ام از میان مخلوقاتم یعنی محمّد وصّی او خواهد بود؛ پس خوشا به حال آنکه او را دوست بدارد و یاری کند و وای بر آن که او را نافرمانی کرده و تنها گذارد و حق وی را انکار کند.

وی در ادامه حدیث گوید: و چون ابوطالب وی را بدید، شادمان گشته و در این هنگام علی علیه السّلام فرمود: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو پدر! سپس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله وارد شده و با ورود او امیر المؤمنین به جنب و جوش افتاد و به رویش خندید و گفت: السّلام علیک یا رسول الله و رحمه الله و برکاته! آنگاه چند سرفه کرده و تلاوت سوره مبارکه مؤمنون را آغاز نمود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ* قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فیِ صَلَاتهِِمْ خَاشِعُونَ.» تا أُوْلَئکَ هُمُ الْوَارِثُون» - . مؤمنون /10-1 -

پس رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: آنها به تو رستگار می شوند و سپس آن آیات را دوباره خود تلاوت فرمود: و آیه الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَلِدُون» - . مؤمنون / 11 -

را بدان افزود و گفت: تویی به خدا امیرشان، آنان را از دانش خویش تغذیه می کنی و آنان برای دریافت آن نزد تو می آیند، و به خدا سوگند که راهنما و دلیل آنها تویی و به تو هدایت می یابند.

 

بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار علیهم السلام با ترجمه فارسی جلد 35- صفحه 38

 

 

 


 

نقاشی

شهید حاج احمد ساربان نژاد

(شهید شفابخش)

دریافت اندازه اصلی نقاشی

 

 

پاسدار شهید احمد ساربان نژاد» در تاریخ ۲۷ مهر ۱۳۴۰ در تهران چشم به جهان گشود. وی با سمت فرمانده گردان حضرت قمر بنی هاشم (ع) در تاریخ ۸ اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر منطقه جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به فضل خداوند کریم و حکیم،هنگامیکه میخواستم نقاشی چهره پاک شهید حاج احمد ساربان نژاد رو شروع کنم،سرد درد داشتم و سر حال نبودم.

به چهره پاک شهید نگاه کردم و بهش گفتم: ببین شهید.میخوام یه نقاشی ازت بکشم ولی سرم درد میکنه!

همینجوری به سرم چند بار دست کشیدم و به لطف و خواست و اراده خداوند بخشنده و مهربان و بیگمان به سفارش شهید بزرگوار، هنوز پنج دقیقه نشده بود که سر دردم خیلی زود خوب شد و فهمیدم که این شهید بزرگوار، به فضل خداوند قادر و مهربان برام شفا گرفته.

یا حق

 


 

بنام هست و نیستِ بود و نابود

بنام آنکه بی کیهان همی بود

برای هر چه نابودش شود بود

برای مادرم چون مادرم بود

برای کوهسار و دشت و دریا

برای جنگل و یک مرد تنها

برای زن زبانم نیک گردید

جهانی در نبودش نیست گردید

برای این و آن گویم فراوان

که شاید بشنود هر گوش نادان

چنین گفتیم و گویند از پس ما

برای ما نگفت آن مرد تنها

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها